بررسی رابطه بین شادمانی با میزان کمال گرایی

امتیاز 11067 / تعداد بازدید : اشتراک گذاری :
شادمانی واژه ای است که شاید ما به سادگی از کنار آن بگذریم و نسبت به آن توجهی نشان ندهیم . در واقع ، روانشناسی قرن بیستم بیشتر بر هیجانات منفی نظیر افسردگی متمرکز است تا بر هیجانات مثبت نظیر شادی . در حالی که از دهه 1980 به بعد در تعریف سلامت تغییرات جدیدی پدید آمد . متون مرتبط با روان شناسی سلامت تنها به جنبه های منفی در انسانها محدود نمی شود. ویژگی مهم روانی که فرد واجد سلامت می بایست از آن برخوردار باشد ، احساس بهزیستی یاشادی است (اندرومتیوس ، 1377) .
باید به خاطر داشت که شادی نه تنها میزان بالای عواطف و احساسات مثبت بلکه به برداشت فرد از خشنودی کلی زندگی اش نیز بستگی دارد . شاد بودن مستلزم آن است که فرد از آنچه در طول زندگی داشته است راضی و خشنود باشد . حالات احساسی مثبت ، تداوم کمی دارند ولی خشنودی مدت زیادی به طول می انجامد و بنابراین می تواند یکی از اهداف واقعی تر وجود انسان باشد (آیزنک ، 1375 ) .
به نظر می رسد عوامل مختلفی بر زندگی رضایت بخش و شادکامی افراد تاثیر گذار باشند . برای لذت بردن از چیزی لازم نیست آن را به نحو کامل و بی نقص انجام دهیم ، علاوه بر این دست و پا زدن برای این کمال و ارائه کار استثنایی خشنودی را تضمین نمی کند ، بلکه این کار در اغلب موارد با رضایت کمتری همراه است . بر خلاف باور عموم ، کمال گرایی یک تلاش سالم برای رسیدن به اهداف واقعی نیست بلکه یک فشار احساسی به سمت اهداف غیر واقعی و غیر ممکن است که فرد کمال گرا به گونه ای وسواس گونه برای رسیدن به آنها تلاش می کند و در این مسیر خود را برای خطاهایش تنبیه کرده و در نتیجه عزت نفس و شادابی خود را تضعیف می کند . به عقیده فروید محرک اصلی در زندگی افراد کمال گرا رسیدن به خوشبختی نیست بلکه تکامل و برتری یافتن است و در غیر این صورت راضی نخواهند شد ( هورنای ، 1950 ) .
تهیه کنندگان: دکتر فاطمه بهرامی،روناک عشقی و لیلا میراحمدی
نظرات کاربران
شما هم میتوانید نظرات خود را در این بخش بیان کنید
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
نظری برای نمایش وجود ندارد , شما اولین باشید